نوشتن
نوشتن،درست است،همین است و خواهد بود قراری که گذاشته می شود،نوشتن و جدی هم؛با آنکه همان مسئله ی همیشگی پیش گفته هست و سخت ترو نه راه حلی و نه پاک کردنی که اراده ای و میلی هم به این دومی نیست و بادا که نباشد! اما راه حل؟ هست؛«بناکردن سکونت کردن فکرکردن» و بودن،باشیدن،حضور؛ منتشِِِرو منتشَروتکثر- منعطفانه،اما نه دور از اصل و اساسی که پایبندی بدان هست و خواهد بود. « اما هرجا خطر است،
«نیروی منجی نیزمی بالد
آمد تکثر، تکثری آینه گون، آینه وار- همچون آینه تالاری - و یا نه ، بهتر، چاردیواریی ،اتاقی ، پستویی ، دخمه ای ازآینه- محبسی آینه ای- تالارهای آینه را از بهرهرکس و درهرجا دوران به سر آمده است آیا؟- برای همان مسئله و بس مسائل دیگر از قماش او؛ ریز و درشت، کلی و جزئی، متواطی و مشکک، قوی و ضعیف و دیگرصفات و نعوتی از همین دست اما همواره و همیشه و در همه حال- و تاکنون- موجود؛ که دربرگیرندش، بنمایانندش و نه یک بارکه هزاران- به خود او، به غیراو، خودی و غیرخودی- من و دیگری- وازهرزاویه ، ازهرگوشه وجانب وضلع و قطرو بالا و پایین وعرض و طول وازهرچه که دارد و چرا نه که ازهرچه ندارد، بی اختفا و بی بزک دوزک و بی چادروچاقچور و هزار سرخاب و سفیداب دیگر- یکه در برابر آینه ها. آیین آینگی- خواهیمش پرداخت.