کوزۀ نو
سال نو کوزۀ نو
مشت حسن تنگ غروب اول شام
زده چمبک لب بام
کوزۀ کهنه و توش پول سیاه
لب بام چشم براه
منتظر تا که بیان بر و بچه ها
دم به دم با یک صدا
سال نو کوزۀ نو
کوزۀ نو سال نو اومد داره
هر چیز نو واسه تو اومد داره
بشنوین و همه چیز و نو کنین
کفش نو جوراب نو اثاث نو
پیرهن و شلوار و هم جوراب نو
کوزه رو بزن زمین بشه ولو
سال نو کوزۀ نو